- ۹۵/۰۴/۱۲
- ۰ نظر
دختر شینا
خاطرات قدمخیر محمدیکنعان، به همت بهناز ضرابیزاده
انتشارات سورهی مهر
۲۴۰۰۰ تومان
لطفا از روی جلد و اسم قضاوت نکنین، حداقل ادامهی مطلب رو بخونین!
بخشی از کتاب
سر ظهر بود و داشتم از پلههای بلند و زیادی که از ایوان شروع میشد و به حیاط ختم میشد پایین میآمدم که یکدفعه پسر جوانی روبهرویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظهی کوتاه نگاهمان بههم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را میشنیدم که داشت از سینهام بیرون میزد. آنقدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یکنفس به خانهی خودمان رفتم. زنبرادرم، خدیجه، داشت از توی چاه آب میکشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود. گفت: قدم! چی شده؟ چرا رنگت پریده؟
نظر من
خود من کسیام که از کتابهای خاطرات شهدا و اسیرها و فامیلهاشون خیلی خوشم نمیاد، اما به نظرم این یکی واقعا قشنگ بود. وقتی که میخوندم، واقعا احساس میکردم منم توی داستانم. خیلی آدم توش فرو میرفت. باهاش خیلی بهتر میشد حس و حال خانومهایی که زمان جنگ شوهرشون شهید شده بود یا در جبهه بود رو فهمید. واقعا بهنظرم نکتهاش فقط این نبود که آی اینا چهقدر بدبختی کشیدن پس اینا خیلی محترمن. نه. این کتاب حرفهای دیگهایی هم داشت.
لطفا نظرتون رو راجعبه کتاب "دخترشینا" بنویسین.
- ۹۵/۰۴/۱۲